وی برای توجیه این اقدام خود به جمله معروف علی علیهالسلام در نامه مالک اشتر که در آن سفارش میفرماید حقوق همه شهروندان را رعایت کن زیرا آنها یا برادران دینی تو هستند و یا مخلوقات خدایند و در هر دو صورت باید حقوقشان رعایت شود «اما اخ لک فی الدین و اما نظیرلک فی الخلق» استناد کرده است.
لازم میدانیم نکاتی را در این زمینه یادآور شویم:
1- طبیعی است که هر فرد ایرانی از جمله شما دارای احساس حمایت از شهروندان باشد ولی مطمئن باشید که در تطبیق مصادیق اشتباهی رخ داده و موجب شده شما عناصر بهائی را نیز مشمول این عواطف بدانید. در مورد عناصر بهائی و سایر افرادی که دارای ویژگیهایی همانند آنها هستند باید براساس قانون و مقررات موجود در کشور عمل شود و اینطور نیست که هر کس به تشخیص خود بتواند چارچوب دلخواه خود را برای رفتار با آنان معیار قرار دهد.
2- فرموده امیرالمومنین علیهالسلام شامل کسانی است که مسلمان نیستند ولی معاند هم نیستند. در مصر که مالک اشتر قرار بود والی آن باشد، عبارت «اما نظیر لک فی الخلق» شامل مسیحیان و پیروان سایر ادیان میشد و اکنون نیز همان فرمان در جامعه ایرانی شامل پیروان سایر ادیان و حتی افرادی که پیرو هیچیک از ادیان نیستند ولی معاند و وابسته به قدرتهای متخاصم هم نیستند میشود اما شامل بهائیان نمیشود زیرا بهائیت یک فرقه استعمارساخته و منحرف است که فلسفه وجودی خود را در ضدیت با احکام اسلام و نظام جمهوری اسلامی میداند. حتما خبر دارید که مرکز مهم بهائیت در اسرائیل قرار دارد و صهیونیستها حامیان اصلی این فرقه ضاله هستد. با توجه به این واقعیتها نمیتوان عناصر بهائی را مشمول عبارت «و اما نظیرلک فی الخلق» از نظر حقوق انسانی دانست. در جمهوری اسلامی ایران، حتی مشرکین هم آزادانه زندگی میکنند و تا زمانی که عملا موجب اخلال در نظام نباشند کسی با آنها برخورد نمیکند. همین افراد یا حتی مذهبیترین مسلمانان و شیعیان ایران اگر وابسته و جاسوس باشند یا موجب اخلال در نظام شوند، قانون حکم میکند با آنها برخورد شود. عناصر بهائی نیز از این قبیل هستند و درباره حقوق شهروندی و سایر امور مربوط به آنان، در هر زمانی بسته به اقتضائات، حاکمیت تصمیم میگیرد.
3- حتی اگر شما هیچیک از این نکات را قبول نداشته باشید، به دلیل جایگاهی که از نظر خانوادگی دارید، باید در برقراری ارتباط با افراد، جانب احتیاط را رعایت نمایید. شما در جامعهای زندگی میکنید که عدهای با بداخلاقی و بیانصافی در صدد هستند با اندک بهانهای تمام سوابق جهادی و خدمات بزرگ و درخشان پدرتان آیتالله هاشمی رفسنجانی را نادیده بگیرند و به ایشان ضربه بزنند. این افراد، دو دسته هستند؛ عدهای به دلیل تشنگی قدرت میخواهند این مرد بزرگ را از سر راه خود بردارند تا بتوانند قدرت را به انحصار خود در آورند و هرچه میخواهند با انقلاب و نظام انجام دهند هر چند بعضی از آنها این اقدام را با قصد قربت انجام میدهند! و عدهای دیگر ماموریت دارند از طریق ضربه وارد کردن به ایشان، به اصل انقلاب و نظام ضربه بزنند. اینان خوب میدانند که ترور شخصیت هاشمی رفسنجانی به معنای مخدوش کردن شناسنامه انقلاب است و لذا برای رسیدن به این هدف از هر بهانهای استفاده میکنند و هر چیزی را نیز بهانه قرار میدهند. اینان خوب میدانند که خدا در قرآن فرموده «ولاتزر وازره وزر اخری» و میدانند که اشتباه فرزند را نباید به پای پدر نوشت ولی علیرغم این دستور قرآنی آن همه بیانصافی در حق پدر شما میکنند. این، نشان میدهد که هدف از این حملات، اساس نظام است و درست به همین جهت است که شما و سایر فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی و تمام کسانی که با ایشان نسبتی دارند باید مواظب گفتارها و رفتارهای خود باشید تا بهانهای به دست معاندان و مخالفان ندهید.
4- صاحب این قلم، عمیقا بر این عقیده است که این همه اعتراض و جنجال که به بهانه گفتارها و رفتارهای شما و سایر فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی علیه ایشان میشود، اعتراض به شما نیست بلکه هدف این است که این استوانه نظام جمهوری اسلامی خرد شود. بحمدالله آقای هاشمی رفسنجانی با درایت، صبوری، ایمان، توکل به خدا و هوشیاری سیاسی تا به امروز توانسته در این جنگ نابرابر، پیروز میدان باشد و رای دو میلیون و چهار صد هزاری انتخابات خبرگان در هفتم اسفند گذشته در استان تهران بهترین نشانه این واقعیت است و سخن بلند امام که فرمودند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است نیز همین واقعیت را گوشزد میکند. با این حال، این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که اگر شما همواره منضبط رفتار میکردید، آقای هاشمی رفسنجانی در این کارزار نابرابر، پیروزیهای بزرگتری به دست میآوردند. به همین دلیل، انتظار از شما خانم فائزه هاشمی این است که برای پدرتان بازویی توانا باشید و با اشتباهاتتان از قدرت بازوهای ایشان نکاهید.»